86/12/4
3:58 ع
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
1- تشبیه :
نشان دادن همانندی بین دو یا چند پدیده است .هرتشبیهی در اصل 4رکن و پایه دارد:
ارکان تشبیه : مشبّه و مشبّهٌ به – ادات تشبیه – وجه تشبیه
مثال :
بلم آرام چون قویی سبکبال // به نرمی بر سر کارون همی رفت
بلم=: مشبّه / چون= ادات تشبیه / قویی سبکبال = مشبّهٌ به / نرم و آرام پیش رفتن = وجه تشبیه
تشبیه انواع مختلف دارد:
* تشبیه بلیغ : دو رکن ادات تشبیه و وجه تشبیه حذف می شود .
* تشبیح بلیغ اسنادی : مشبّه و مشبّه به با کسره به هم اضافه نشده اند : علم ، نور است – قدش ، سرو است .
* تشبیه بلیغ اضافی : مشبّه و مشبّه به با کسره به هم اضافه شده اند : نورِعلم – درختِ دوستی – قدِ سرو .
2 - استعاره :
به کار بردن کلمه در غیر معنی اصلی .
* استعاره مصرحه : تشبیه بلیغی است که مشبّه آن حذف شده باشد .
تشبیه ادعای همانندی دو پدیده است ولی استعاره ادعای یکسانیِ آنها است .
مثال:
سبک تیغ تیز از میا ن برکشید // بر شیر بیدار دل بر درید
شیر بیدار دل استعاره برای سهراب است
بتی دارم که گرد گل ز سنبل سایه بان دارد// بهار عارضش خطّی به خون ارغوان دارد
بت استعاره برای یار زیبای شاعر است
3- مجاز :
به کار بردن واژه در غیر معنی اصلی آن است به شرط آن که نشانه ای ، را به معنی غیر اصلی راهنمائی کند که این نشانه را قرینه می گویند .
هر استعاره ای ، مجاز است و علاقه آن ، شباهت است .
پیوند و تناسبی که معنی حقیقی و مجازی را به هم مربوط می سازد علاقه نامیده می شود .
مثال:
طاقت سر بریدنم باشد// وز حبیبم سر ِ بریدن نیست
سر در مصراع اول معنی حقیقی دارد ولی در مصراع دوم مجاز است و به معنی اندیشه و تصمیم و قصد به کار رفته است.
کلام تو گیاه را بارور می کند و از نَفَسَت گل می روید
( نَفَس ، مجاز برای سخن است)
4- کنایه :
سخنی که دارای یک معنی ظاهری و نزدیک به ذهن و یک معنی باطنی و دور از ذهن باشد و منظور، معنی باطنی و دور از ذهن باشد کنایه است .
مثال:
نرفتم به محرومی از هیچ کوی // چرا ازدر حق شوم زرد روی
زرد رویی کنایه از خجالت و شرمندگی است
بیفشرد چون کوه پا بر زمین // بخایید دندان به دندان کین
هردو مصراع ،کنایه از ابراز شدت خشم است
5-سجع :
به آهنگ بر خاسته از کلمات پایانی دو جمله یا بیشتر گفته می شود .
مثال:
توانگری به هنر است نه به مال و بزرگی به عقل است نه به سال ( حال و سال مسجع )
سجع موسیقی درونی (لفظی ) و تاثیر کلام را افزایش می دهد
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون // نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
گردون ، افسون ، و یاران واژه های سجع متوازی اند که موسیقایی ترین نوع سجع است
سجع بیشتر در نثر به کار می رود اما گاهی در شعر نیز کاربرد دارد.
هنگام تنگ دستی در عیش کوش و مستی // کاین کیمیای هستی ، قارون کند گدا را
تنگ دستی ، مستی ، هستی واژه های سجع هستند.
6-موازنه:
هرگاه دو مصراع یا دو جمله تقریباً همه کلمات به ترتیب با هم سجع متوازن( کلمات پایانی جمله ها هم وزن باشند ولی واج های پایانی آنها مانند هم نباشد)باشند موازنه می نامند.
مثال:
دل به امید روی او همدم جان نمی شود // جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
این لطافت کز لب لعل تو من گفتم که گفت // وین تطاول کز سر ِ زلفِ تو من دیدم که دید
گر عزم جفا داری سر در رهت اندازم // ور راه ِ وفا گیری جان در قدمت ریزم
7- ترصیع:
هرگاه دو مصراع یا دو جمله تقریباً همه کلمات به ترتیب با هم سجع متوازی( کلمه های پایان جمله ها هم وزن باشند و واج پایانی آن ها نیز یکی باشد) باشند ترصیع می نا مند .
مثال:
برگ بی برگی بود ما را نوال // مرگ بی مرگی بود ما را حلال
ما چو ناییم و نوا در ما زتوست // ما چو کوهیم و صدا در ما زتوست
8- جناس :
یکسانی یا شباهت قابل توجه دو واژه یا بیشتر است در تلفّظ و اختلاف در معنی
کلماتی که پدید آورند? جناس اند ارکان جناس نامیده می شوند
گاهی ارکان جناس در تلفظ کاملاً یکسان و فقط تفاوت معنی دارند .
گلاب است گویی به جویش روان // همی شاد گردد زبویش روان
روان(جاری) و روان(روح و جان)ارکان جناس اند که تلفظ یکسان و معنی متفاوت دارند
انواع جناس:
*جناس تام :یکسانی دو واژه در تعداد و ترتیب واج ها ست
خرامان بشد سوی آب روان // چنان چون شده باز یابد روان
جناس ناقص حرکتی :هرگاه اختلاف تلفظ دو یا چند کلمه تنها در مصّت کوتاه باشد ما نند: بُرد و بَرد – گِرد و گَرد – مِهر و مُهر
در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند// به دشت( پُر )ملال ما پرنده( پَر ) نمی زند
*جناس ناقص اختلافی : هرگاه دو کلمه یا بیشتر در یک صامت یا مصّت بلند اختلاف تلّفظ داشته باشند مانند :شمع و جمع – رفیق و شفیق – شیر و سیر – چاه و جاه
هر تیر که در (کیش) است گر بر دل( ریش) آمد// ما نیز یکی باشیم از جمل? قربانها
* جناس ناقص افزایشی : اختلاف دو واژه یا بیشتر است در معنی و تعداد حروف مانند:رنج و مرنج – قدم و مقدم – دست و دوست
شادی مجلسیان در (قدم ) و (مقدم) توست
9- اشتقاق :
استفاده از واژه های هم ریشه که سبب می شود واج های آنها به یکدیگر نزدیک باشند آرایه اشتقاق نامیده می شود . مانند : دیده و دیدار – بینا و بینندگان – لطف و لطیفه .
مثال:
موج زخود «رفته» ای تند خرامید و گفت// هستم اگر «می روم» گر « نروم» نیستم
به «لطف »خال و خط از عارفان ربودی دل//« لطیفه» های عجب زیر دام و دانه ی توست
10- تکرار :
هرگاه کلمه ای دوبار یا بیشتر در کلام بیاید به گونه ای که برموسیقی درونی بیفزاید و تأثیر سخن را بیشتر کند تکرار نامیده می شود .
مثال:
اشک چون دریا و غم طوفان اشک دل بود کشتی و سرگردان اشک
11- تصدیر :
اگر واژه ای در آغاز و پایان بیتی تکرار شود ، در اصطلاح ادب تصدیر نامیده می شود .
مثال:
قدم باید اندر طریقت نه دم که اصلی ندارد دم بی قدم
سعدی به روزگاران مهر نشسته بر دل بیرون نمی توان کرد الّا به روزگاران